درباره وبلاگ

انچه هستم مرا بهتر معرفی میکند تا انچه می گویم...
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دختر زیبا... و آدرس asana.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 80
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 81
بازدید ماه : 80
بازدید کل : 64682
تعداد مطالب : 282
تعداد نظرات : 334
تعداد آنلاین : 1

دختر زیبا
...
پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 18:48 ::  نويسنده : شقایق       

از هیتلر چی میدونین؟اگه دوست دارین بدونین بیاین تا با هم ببینیم...

نادر ترین عکس های هیتلر



ادامه مطلب ...


سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 18:37 ::  نويسنده : شقایق       

مت‌آمفتامین، که صورتی از آن بنام "شیشه" معروف است، نام یکی از ماده روان گردان است. این ماده محرک اعصاب است. مت‌آمفتامین گاهی اوقات توسط پزشکان برای بیماری‌های خاص تجویز می‌شود که با تاثیر مستقیم بر مکانیسم‌های مغز شادی و هیجان در فرد ایجاد می‌کند. مت‌آمفتامین همچنین باعث اختلال شدید در خواب و یا بی‌خوابی شدید می‌شود. مصرف کننده دچار بی‌اشتهایی شدید شده و ساعت‌ها و حتی تا روزها اشتها به غذا ندارد. در عین حال این ماده باعث تشنگی می‌شود و مصرف کننده مجبور است مقدار زیادی آب بنوشد.
این ماده در سال ۱۸۹۳ در ژاپن ساخته شد. در زمان جنگ جهانی دوم توسط سربازان ژاپنی، امریکایی و آلمانی برای برطرف کردن خستگی و افزایش انرژی استفاده می‌شد. بعد از جنگ داروی باقی مانده وارد بازار ژاپن شد و یک همه گیری از مصرف مت آمفتامین رخ داد و باعث شد که مصرف آن ممنوع گردد.

مواد مخدر از خانواده متافتامین که در خیابان ها با اسامی شیشه،نخ،کریستال و... شناخته شده است مشکلات زیادی را برای مصرف کنندگان به همراه دارد که تخریب اعضای مختلف بدن به صورت بسیار وحشتناک و دلخراش را در کنار تخریب روان در پی خواهد داشت.شما می توانید در زیر عکس های گرفته شده بین سال های 2005 و 2009 از معتادین به این نوع مواد را ببینید و خود قضاوت کنید...



ادامه مطلب ...


سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 18:19 ::  نويسنده : شقایق       

 



سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 18:12 ::  نويسنده : شقایق       

خودم برایش می‌گویم  ......

چند روز پیش دختر کوچولوی سه ساله‌ی یکی از دوستانم که اومده بود خونه ی ما

با دیدن سوسک در آشپزخانه ما ذوق کرد و جلو رفت تا با دست کوچکش سوسک را ناز کند

مامانش گفت خونه جدیدمون پر از سوسک بود وقتی این به دنیا آمد برای این که اذیت نشه

هر روز رفتیم با سوسکها حرف زدیم و بازی کردیم. آوردیم و آن‌ها را شریک کردیم در روزمرگی‌هایمان

گفتیم قانون خانه را عوض کنیم طوری که سوسک دیگر باعث چندش و وحشت و ناآرامی ما نباشد

ولی من چه؟؟هنوز...
ترس های کودکی ام پا برجاست
ناخوابی های من
و شنیده هایی از
دیو و غول
کاش
بیشتر از صورت مهربان خدا
می گفتند
========================================

تصمیم دارم خودم برای فرزندم بگویم ریشه تمام ترس هایم را

خودم برای فرزندم می‌گویم. یک روزی می‌نشینم و همه‌ی این‌ها را برای بچه ام تعریف می‌کنم

وقتی این کار را می‌کنم که بچه‌ام هنوز فرصت زیادی داشته باشد تا این‌ها را هضم کند

و بعد از یاد ببرد

فرصت داشته باشد بپذیرد اما فراموش کند لحظه‌ی پذیرش را

همان‌طور که احتمالا درد لحظه‌ی به دنیا آمدن را فراموش کرده است

 

اول از همه مرگ را برایش تعریف می‌کنم

پیش از این که عزیزی را از دست بدهد و رویارویی‌اش با نیستی خیلی شخصی باشد

پیش از این که ناچار باشد مرگ را همراه با ناباوری و دلتنگی و شیون‌های شبانه بشناسد

برایش می‌گویم که مثل تاریخ مصرف پشت قوطی شیر و ماست می‌ماند

که زندگی در هر چیز و هر کس قرار است تمام شود

 

برایش می‌گویم که بداند روزی که با مرگی روبرو شود، احساس خشم و حقارت خواهد کرد

و این که آن اندوه ممکن است هیچوقت قلبش را ترک نکند

اما در همان روزگار هم پذیرفتن و فهمیدن نیستی... ساده‌تر از عمری ترسیدن از آن است

 

خودم برایش می‌گویم که بداند ترس، اصلا فقط مال آدم بزرگ‌هاست
آنقدر که درآنها هراس گرفتن دستی هست، ترس از گم شدن نیست

 

بداند که ترس‌های بزرگ ممکن است در لحظه‌ی تنهایی به سراغش بیاید

روزی که برای خودش آدمی شده باشد و حضور من نتواند دردی از او دوا بکند

آن روز یادش باشد که از ترسیدن خودش نترسد. برایش می‌گویم که ترسیدن یعنی ندانستن

یعنی مطمئن نبودن از ثبات و امنیت

 

دانستن این که ترس جزئی از طبیعت اوست و بارها خواهد آمد و خواهد رفت

شاید کمک کند که او خودش را وقت ترسیدن آرام کند

شاید کمک کند که ترسیدن غافلگیر و ناتوانش نکند و هنوز بتواند فکری بکند برای خوب کردن خودش

 

 

می‌خواهم بداند که گاهی حسادت ممکن است به سراغ آدم بیاید

یعنی این که زمان‌هایی هست که دست آدم از چیزهای خوب دنیا کوتاه می‌شود

باید بداند که گاهی چیزهایی که دوست دارد و فکر می‌کند برای داشتنشان محق است را

به او نمی‌دهند و جلوی چشمش به دیگری می‌دهند

و دیدن دیگریِ خوشحال برای بعضی ها کار ساده‌ای نیست و اگر آدم سعی‌اش را کرد و از پسش برنیامد

باید بداند که حسود است

حسود است و این به معنی محق بودنش نیست. به معنی محق نبودن دیگری هم نیست

 

 

حسادت آن قدر تحملش سخت است که بد نیست آدم بشناسدش تا زیادی غصه‌اش را نخورد

شاید به جای این که زیر بارش بشکند سعی کند

از راه آن احساس بزرگ‌تر شود و آزاده‌تر

 

 

می‌خواهم برایش بگویم که در دنیا ناامیدی هم هست

ناامیدی معنی‌اش خسته شدن از خوش‌بینی است

و اگر آدم دیگران را به ورطه‌ی تلخی ناامیدی‌های خودش نکشد

خسته شدن هیچ ایرادی ندارد

 

 

برایش می‌گویم که خسته شدن ایستگاه آخر نیست و او حق دارد گاهی خسته باشد

حق دارد پا شل کند، آه بکشد، اخم کند

ولی باید بداند که ناامیدی به کسانی که دوستش دارند دخلی ندارد

و خوب نیست کسی امید را از دیگری بگیرد به خاطر ناامیدی خودش

چون رسمش این است که آدم راه خودش را پیدا می‌کند

و امید می‌تواند هزار بار دیگر هم برگردد

 

می‌خواهم برای بچه‌ام بگویم وقتی که دیگر بچه نباشد چه روزهای زیادی احساس خواهد کرد

که دنیا آن‌طور که من می‌گفتم نبود

که من با هزاری آرزو و ادعا، احتمالا هیچوقت نخواهم نتوانست سوسکی را ناز کنم

و خودم هم خوب می‌دانم نصیحت‌های من نمی‌توانست فراتر از ترس‌ها و نا‌امیدی‌ها و حقارت‌های خودم برود

پس نمی‌توانست او را همیشه حفظ کند

همینطور که آرزوهای من شاید کوچک بودند برای او

 

 

می‌خواهم یک بار برای همیشه به او بگویم که از من آزاد است

که از من دِینی به گردن او نیست.

که او مسئول دلتنگی‌ها و حفره‌هایی که خودم عمری نتوانستم جبرانشان کنم نیست

برای من او آزاد است.

می‌خواهم بنشینم و ساعت‌ها برایش بگویم که من بهشت را زیر پای خودم نمی‌بینم

و همه‌ی عشقی که به پای او میریزم را برای لذت خودم می‌ریزم

 

و بالاخره حتما می‌خواهم برای او بگویم که این دنیا

بدون عشق نمی‌ارزد

حتی اگر من



سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 18:6 ::  نويسنده : شقایق       

 

جنـگل های رویـایی از سراسر جـهان...

 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 18:0 ::  نويسنده : شقایق       

حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم،
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد



سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 17:38 ::  نويسنده : شقایق       

 

به تازگی، بحث نسخه زنده از عروسک باربی در اینترنت رونق گرفته است. او یک دختر 16 ساله آمریکایی به نام  Kotakoti است که با چهره ای زیبا، اندام ظریف و باریک و ویژگی های مشابهی از عروسک باربی توانسته است این عنوان را برایخود حفظ کند.

گروه مرداب | www.Mordab-Group.Ir

حتما از عکسا دیدن کنید...



ادامه مطلب ...


دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 14:34 ::  نويسنده : شقایق       

 

یادگیری لهجه اصفهانی در 3 دقیقه...

 
 
1- مضاف و موصوف همیشه «ی» میگیرد
مثال: درِ باغ ===» دری باغ        گل قشنگ ===» گلی قشنگ         آدم خوب ===» آدمی خُب
 
 
2- «د» ما قبل ساكن قلب به «ت» میشود
مثال: پرید ===» پریت       آرد ===» آرت
 
 
3-  واو ساكن آخر كلمه به «ب» قلب مي‌شود
مثال: گاو ===» گاب
 
 
4- اصولاً در هر كجا كه فتحه قشنگ باشد كسره بكار میرود و هر كجا كه كسره كلمه را زیبا میكند فتحه بكار میرود
مثال بری فتحه: اَز===» اِز       قفَس ===» قفِس        اَزَش ===» اِزِش         بِِزَن ===» بِِزِن
مثال بری كسره: اِمروز===» اَمروز    جمعِه===» جمعَه       سِفید===» سَفید      حِیفِ===» حَیفس    فِشار===» فَشار
 
 
5-  صدی « اُ » هیچ جیگاهی نداشته و به «او» تبدیل میشود.
مثال: شما===» شوما      كجا===» كوجا        چادر===» چادور
 
 
6-  حرف «و» در قالب حرف ربطی به به «آ» تبدیل میشود
مثال: من و تو و حسن ===» منا تو آ حسن
 
 
7-  اصولا خود « آ » به عنوان یك حرف ربط به كار میرود
مثال: من هسم، آ بابامم هسن
در ضمن حرف « آ » به معنی «به علاوه» هم به كار میرود
مثال: 5+4+3 ===» 5 آ 4 آ 3
 
 
8- حرف « ه » در لهجه اصفهانی به نوعی نابود شده
مثال: بچه ها ===» بِچا    گربه ها ===» گربا     میجهد===» می جِد
ه در آخر افعال به «د» ساكن بدل میشود.
بره===» برد     بشه===» بشد
«ه» به ی تبدیل میشود.
بهتر===» بیتِرِس      سر راهی===» سری ریس       گربه===» گربیه
«ه» به «ش» تبدیل میشود.
بهش میگم ===» بشش میگم
«ه» به «و» بدل میشود.          
ما هم می ییم ===» ما وَم مییم
نكته: به غیر اول شخص مفرد حروف «خوا» به «خ» تبدیل میشود
میخوی ===» می خَی
 
 
9-  در برخی افعال حرف «ی» به  «اوی» تبدیل میشود
میشنوی===» میشنُوی        میگی ===» میگوی
 
 
10-  اگر حرف اول كلمه «ب» یا «ن» باشد و حرف سوم «ی» یك «ی» بعد از «ب» یا «ن» اضافه میشود
بگیر===» بیگیر     بشین ===» بیشین       بریز ===» بیریز        ببین ===» بیبین
 


دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 14:31 ::  نويسنده : شقایق       

همه ما با این علامت به خوبی آشنا هستیم!
نشانه انگشت وسط که امروزه تبدیل به ابزاری شده تا فحاشی و تحقیر با ایما و اشاره را جایگزین معادل زبانی خود کند.
اما فلسفه وجودی این نشانه چیست؟
انگلستان و فرانسه در خلال سالهای 1337 تا 1453، جنگهای زیادی را باهم انجام دادندکه به جنگهای صد ساله موسوم است. در خلال این جنگها و در سال 1415، در جنگی معروف، به نام نبرد آگینکورت، سپاه فرانسه شکست سختی از سپاه انگلستان خورد.
اما پیش از این شکست، فرانسوی ها طرحی را برای ناکارآمد کردن سپاه انگلستان ارائه داده بودند.بخش بسیار کارآمد سپاه مقابل را تیراندازان ماهر انگلیسی و ولزی شامل می شدند. همانطور که می دانید، کمانداران، زه کمان را با استفاده از انگشت وسطشان می کشند و تیر را رها می
کنند. از جانب مقامات فرانسوی، دستور رسید تا در صورت دستگیر کردن هر انگلیسی، فورا انگشت وسط او را
قطع کنند.
به این ترتیب آنها دیگر قادر به پرتاب تیر نخواهند بود.
از آن پس، در جنگهای مقابل، میان انگلیسیها مد شده بود که در صورتی که سربازان فرانسوی را مشاهده می کنند، انگشت وسطشان را به سمت آنها بگیرند تا با این حرکت به آنها بفهمانند که من هنوز انگشت وسط دارم و با همین انگشت یک تیر به سمت تو شلیک خواهم کرد و تو را خواهم کشت.



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:, :: 11:8 ::  نويسنده : شقایق       

کریسمس را به 120 زبان تبریک بگویید!!!!

Afrikaans: Gesëende Kersfees
Afrikander: Een Plesierige Kerfees
African/ Eritrean/ Tigrinja: Rehus-Beal-Ledeats
Albanian:Gezur Krislinjden
Arabic: Milad Majid
Argentine: Feliz Navidad
Armenian: Shenoraavor Nor Dari yev Pari Gaghand
Azeri: Tezze Iliniz Yahsi Olsun
Bahasa Malaysia: Selamat Hari Natal
Basque: Zorionak eta Urte Berri On!
Bengali: Shuvo Naba Barsha
Bohemian: Vesele Vanoce
Brazilian: Feliz Natal
Breton: Nedeleg laouen na bloavezh mat
Bulgarian: Tchestita Koleda; Tchestito Rojdestvo Hristovo
Catalan: Bon Nadal i un Bon Any Nou!
Chile: Feliz Navidad
Chinese: (Cantonese) Gun Tso Sun Tan'Gung Haw Sun
Chinese: (Mandarin) Kung His Hsin Nien bing Chu Shen Tan (Catonese) Gun Tso Sun Tan'Gung Haw Sun
Choctaw: Yukpa, Nitak Hollo Chito
Columbia: Feliz Navidad y Prَspero Aٌo Nuevo
Cornish: Nadelik looan na looan blethen noweth
Corsian: Pace e salute
Crazanian: Rot Yikji Dol La Roo
Cree: Mitho Makosi Kesikansi
Croatian: Sretan Bozic
Czech: Prejeme Vam Vesele Vanoce a stastny Novy Rok
Danish: Glædelig Jul
Duri: Christmas-e- Shoma Mobarak
Dutch: Vrolijk Kerstfeest en een Gelukkig Nieuwjaar! or Zalig Kerstfeast
English: Merry Christmas
Eskimo: (inupik) Jutdlime pivdluarit ukiortame pivdluaritlo!
Esperanto: Gajan Kristnaskon
Estonian: Ruumsaid juulup|hi
Ethiopian: (Amharic) Melkin Yelidet Beaal
Faeroese: Gledhilig jol og eydnurikt nyggjar!
Farsi: Cristmas-e-toon mobarak
Finnish: Hyvaa joulua
Flemish: Zalig Kerstfeest en Gelukkig nieuw jaar
French: Joyeux Noel
Frisian: Noflike Krystdagen en in protte Lok en Seine yn it Nije Jier!
Galician: Bo Nada
Gaelic: Nollaig chridheil agus Bliadhna mhath ùr! German: Froehliche Weihnachten
Greek: Kala Christouyenna!
Haiti: (Creole) Jwaye Nowel or to Jesus Edo Bri'cho o Rish D'Shato Brichto
Hausa: Barka da Kirsimatikuma Barka da Sabuwar Shekara!
Hawaiian: Mele Kalikimaka
Hebrew: Mo'adim Lesimkha. Chena tova
Hindi: Shub Naya Baras
Hausa: Barka da Kirsimatikuma Barka da Sabuwar Shekara!
Hawaian: Mele Kalikimaka ame Hauoli Makahiki Hou!
Hungarian: Kellemes Karacsonyi unnepeket
Icelandic: Gledileg Jol
Indonesian: Selamat Hari Natal
Iraqi: Idah Saidan Wa Sanah Jadidah
Irish: Nollaig Shona Dhuit, or Nodlaig mhaith chugnat
Iroquois: Ojenyunyat Sungwiyadeson honungradon nagwutut. Ojenyunyat osrasay.
Italian: Buone Feste Natalizie
Japanese: Shinnen omedeto. Kurisumasu Omedeto
Jiberish: Mithag Crithagsigathmithags
Korean: Sung Tan Chuk Ha
Lao: souksan van Christmas
Latin: Natale hilare et Annum Faustum!
Latvian: Prieci'gus Ziemsve'tkus un Laimi'gu Jauno Gadu!
Lausitzian:Wjesole hody a strowe nowe leto
Lettish: Priecigus Ziemassvetkus
Lithuanian: Linksmu Kaledu
Low Saxon: Heughliche Winachten un 'n moi Nijaar
Macedonian: Sreken Bozhik
Maltese: IL-Milied It-tajjeb
Manx: Nollick ghennal as blein vie noa
Maori: Meri Kirihimete
Marathi: Shub Naya Varsh
Navajo: Merry Keshmish
Norwegian: God Jul, or Gledelig Jul
Occitan: Pulit nadal e bona annado
Papiamento: Bon Pasco
Papua New Guinea: Bikpela hamamas blong dispela Krismas na Nupela yia i go long yu
Pennsylvania German: En frehlicher Grischtdaag un en hallich Nei Yaahr!
Peru: Feliz Navidad y un Venturoso Aٌo Nuevo
Philipines: Maligayan Pasko!
Polish: Wesolych Swiat Bozego Narodzenia or Boze Narodzenie
Portuguese:Feliz Natal
Pushto: Christmas Aao Ne-way Kaal Mo Mobarak Sha
Rapa-Nui (Easter Island): Mata-Ki-Te-Rangi. Te-Pito-O-Te-Henua
Rhetian: Bellas festas da nadal e bun onn
Romanche: (sursilvan dialect): Legreivlas fiastas da Nadal e bien niev onn!
Rumanian: Sarbatori vesele
Russian: Pozdrevlyayu s prazdnikom Rozhdestva is Novim Godom
Sami: Buorrit Juovllat
Samoan: La Maunia Le Kilisimasi Ma Le Tausaga Fou
Sardinian: Bonu nadale e prosperu annu nou
Serbian: Hristos se rodi
Slovakian: Sretan Bozic or Vesele vianoce
Sami: Buorrit Juovllat
Samoan: La Maunia Le Kilisimasi Ma Le Tausaga Fou
Scots Gaelic: Nollaig chridheil huibh
Serb-Croatian: Sretam Bozic. Vesela Nova Godina
Serbian: Hristos se rodi.
Singhalese: Subha nath thalak Vewa. Subha Aluth Awrudhak Vewa
Slovak: Vesele Vianoce. A stastlivy Novy Rok
Slovene: Vesele Bozicne Praznike Srecno Novo Leto or Vesel Bozic in srecno Novo leto
Spanish: Feliz Navidad
Swedish: God Jul and (Och) Ett Gott Nytt År
Tagalog: Maligayamg Pasko. Masaganang Bagong Taon
Tami: Nathar Puthu Varuda Valthukkal
Trukeese: (Micronesian) Neekiriisimas annim oo iyer seefe feyiyeech!
Thai: Sawadee Pee Mai or souksan wan Christmas
Turkish: Noeliniz Ve Yeni Yiliniz Kutlu Olsun
Ukrainian: Srozhdestvom Kristovym
Urdu: Naya Saal Mubarak Ho
Vietnamese: Chung Mung Giang Sinh
Welsh: Nadolig Llawen
Yugoslavian: Cestitamo Bozic
Yoruba: E ku odun, e ku iye'dun