آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
دختر زیبا
...
شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 15:35 :: نويسنده : شقایق
. شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 15:14 :: نويسنده : شقایق
بازیگر مطرح سینمای ایران در میان ستارگان جهان سینما؛ در شب پایانی معتبرترین جشنواره فیلم جهان...
![]() مراسم اختتامیه شصت و پنجمین دوره جشنواره فیلم کن در حالی برگزار شد، که لیلا حاتمی بازیگر مطرح سینمای کشورمان اهدا کننده یکی از جوایز مهم آن بود.
حاتمی جایزهی بزرگ (Grand Prix) که دومین جایزهی معتبر جشنواره کن محسوب میشود، را به “متئو گارونه” کارگردان فیلم «واقعیت» اهدا کرد.
عکسهایی از حضور لیلا حاتمی در اختتامیه جشنواره کن ۲۰۱۲ را مشاهده می کنید...
![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 14:16 :: نويسنده : شقایق
1.دو تا پاکت برای آیتالله خامنهای و آقای هاشمی رفسنجانی آمده بود. روی پاکتها نوشته بودند: «بعد از مرگ معظمله باز شود». وصیتنامه آقا بود. کی؟ آبان سال ۱۳۶۱٫
• کتاب یادها – ۱۳، ص ۱۸۷، به نقل از حجت الاسلام والمسلین هاشمی رفسنجانی ![]() 2. قلبش درد گرفت. پزشکها ریختند توی اتاق و کارها روبهراه شد. یکی از آنها داشت آقا را دلداری میداد. گفت: «چیزی نیست. مطمئن باشید. همه امکانات جور است». آقا گفت: «لازم نیست به من اطمینان و دلداری بدهید. بروید فکری به حال این مردم بکنید».
• کتاب طبیب دلها، ص ۲۸۹، به نقل از دکتر عارفی ![]() 3. گاهی اشک توی چشمهای آقا جمع میشد. یکبار خانم گفت: «آقا، چه میخواهید؟». گفت: «مرگ میخواهم». • کتاب پا به پای آفتاب- جلد ۱، ص ۳۲۴، به نقل از خانم زهرا اشراقی ![]() 4. داشتم کمک میکردم تخت آقا را جابجا کنیم. داشت زیرلب چیزهایی میگفت. گوشم را نزدیک بردم: «خدایا تمامش کن، خدایا بس است دیگر».
• کتاب طبیب دلها، ص ۳۲۷، به نقل از دکتر عارفی ![]() 5. یک هفته قبل از رحلت آقا، رفته بودم حالی ازش بپرسم. چند کلمه بیشتر حرف نزدیم. نمیتوانست. ضعف غلبه کرده بود. گفت: «همه چیز را در وصیتنامه نوشته است». بعد ساکت شد. یکی دو دقیقه بعد گفت: «هر چند پذیرفتن قطعنامه آتشبس برایم تلخ بود، اما وقتی میبینم یکی از مشکلات دوران بعد از خودم را حل کردهام، راضی و خوشحالم». • کتاب یادها – ۱۳، ص ۴۲۲، به نقل از حجت الاسلام والمسلین هاشمی رفسنجانی ![]() ![]() 6. روزهای آخر بود. گفتم: «آقا دارم میروم نماز جمعه بخوانم. حرفی برای مردم ندارید؟». گفت: «به مردم سلام برسانید و بگویید دعا کنید که خدا من را بپذیرد. دعا کنید که خدا من را ببرد». خداحافظی کردم اما دلم نمیآمد این را به مردم بگویم. مانده بودم. نه میتوانستم بگویم و نه میتوانستم نگویم. با احمدآقا برگشتیم پیش آقا. گفتم: «این جور بگوییم مردم خیلی ناراحت میشوند». آقا گفت: «خیلی خوب، اگر میبینید مردم ناراحت میشوند، بگویید انشاءالله خوب شدم و بیرون آمدم، خودم جواب محبتهای شما را میدهم».
• کتاب یادها – ۱۳، ص ۲۷۸، به نقل از حجت الاسلام والمسلین هاشمی رفسنجانی ![]() 7. دکتر عارفی میخواست مطمئن شود تشخیصش درست است. اسم آقا را از کنار عکسها پاک کرد و داد به من تا بهعنوان عکسهای پدرم ببرم یک پزشک دیگر هم ببیند. دید و یک چیزهایی نوشت. نامه را که به دکتر عارفی دادم باز راضی نشد. هنوز ابهام داشت. اینبار با دکتر پورمقدس آمدیم پیش همان آقای دکتر. کلی حرف زدند. از مطب که زدیم بیرون، دکتر پورمقدس فرمان را کج کرد سمت گلستان شهدا. وقتی رسیدیم سرش را گذاشت روی یکی از نردهها و هایهای گریه کرد. گفت: «خدایا به حق شهدا، آقا را شفا بده». مثل بید لرزیدم. • کتاب پا به پای آفتاب – ج ۲، ص ۱۴۲، به نقل از سید رحیم میریان ![]() 8. با دکترها حرف زدم. شیمیدرمانی را شروع کرده بودند. قرار شد اطلاعیههای پزشکی را جوری بدهیم که قدری نگرانکننده باشد. مردم باید آماده میشدند. اتفاق بزرگی در راه بود.
• کتاب یادها -۱۳، ص ۴۲۲، به نقل از حجت الاسلام والمسلین هاشمی رفسنجانی ![]() ![]() 9. همه را از اتاق بیرون کردند. توی حیاط فرش انداخته بودند. آقایان نشسته بودند و بحث میکردند که چه میشود و چه باید کرد و چهجور باید به مردم گفت. انگار همه خبر مهم را میدانستند. دوباره حال آقا بههمخورد. همه ریختند توی اتاق. دکترها مشغول بودند. شمارههای روی مانیتور مدام کم میشد. ۲۷، ۱۷، ۱۲ و ….. و روی ۱۲ ماند. نمودار صاف شد. دکترها سیمهایی که به بدن آقا بود را باز کردند.
• کتاب پا به پای آفتاب – ج ۱، ص ۲۱۱، به نقل از خانم فهیمه مصطفوی ![]() ![]() 10. قرار شد خبر فوت را قدری دیرتر اعلام کنیم تا خبرگان به تهران بیایند و رهبر انتخاب شود و دوباره به شهرستان برگردند. صبح فردا جلسه خبرگان آغاز شد. وصیتنامه را آوردیم. آقا نوشته بود بهترتیب احمدآقا، رئیسجمهور، رئیس مجلس، رئیس دیوان عالی کشور یا یکی از اعضای شورای نگهبان وصیتنامه را برای مردم بخواند. احمدآقا آمادگی نداشت. آیت الله خامنهای آن را خواند. حدود دوساعتونیم طولکشید. ظهر شد. نماز خواندیم. عصر دوباره جلسه گذاشتیم. بعضی طرفدار رهبری شورایی و بعضی طرفدار رهبری فردی بودند. اسامی مختلفی هم مطرح شد. آیتالله خامنهای گزینه اصلی بود. یک نفر دستش را برد بالا برای مخالفت. کلی هم حرف زد و دلیل آورد. اعضاء نپذیرفتند. همان آقای مخالف انتخاب شد برای رهبری انقلاب. • کتاب یادها – ۱۳، ص ۴۲۴، به نقل از حجت الاسلام والمسلین هاشمی رفسنجانی ![]() ![]() ![]()
همیشه باور داشتهام هیچ چیز مثل یک قطعه زیبا نمیتواند مرا یاد خودم و آنچه که سرشت حقیقیام است، بیندازد
این تاثیرِ شگرف قطعه ی زیبایی است که دیشب دوستی برایم نواخت
موزیک رقص برگ از فریبرز لاچینی
کلاویههای سیاه و سفید را خوب نگاه میکردم
محوشان شده بودم
تا به حال اینگونه ندیده بودمشان
چقدر سادهاند اینها
![]() به ردیف پشت سر هم قرار گرفتهاند
در دنیایی که صدا و خود نمایی ها حد و مرز ندارد
اینها بیش از حد ساده و محدود به نظر میرسند
. این ساز همیشه برای من بیهمتاست
در ترجمه ی احساسات لطیف انسانی به تمهای مسحورکننده ؛ بینظیر است نمیتوانی بشماری چند تم تاکنون با همین چند کلاویه ساده تصنیف شده
چه انسانها با شنیدن آنها گریستهاند یا لبخند زدهاند
به فکر فرو رفتهاند از گذشتهشان
یا اینکه امید به آینده را در خود زنده دیدهاند
![]() من که خود، همه اینها را با هم تجربه کردهام ؛ به خود میگویم، آدمی نیز همینگونه است
تنها خیال است اگر فکر کنی برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ
نیاز به ظرفیتها و استعدادهای آنچنانی داری
بیهوده، نداشتههایت را مانعی میدانی برای رسیدن به آنچه که در دنیای خود،
آرزو نامشان گذاشتهای
..با سادهترین داشتههایت میتوانی بزرگترین موفقیتها را لمس کنی
اگر بخواهی
![]() فقط فراموش نکن
زندگی دکمه بازگشت ندارد
یادم هست موقعی که این جمله را شنیدم، تحت تاثیر ظاهر رنگهای تبلیغ نبودم
محو ویژگیهای فنی کالای تبلیغشده هم نبودم
جادوی معنای جمله پُرم کرده بود
هنوز هم این جمله حس عجیبی میدواند درونم
هنوز هم نمیدانم شیرین است یا تلخ
هنوز هم اشکی را که سنگینیاش چشمهایم را به پلک زدنِ مرتب وا میدارد
نمیدانم نشان شادی قلمدادش کنم یا غم
![]() از یک سو، دلتنگی است
تمامی روزهایی که گذراندهام، چه خوب و چه بد و هر چه باشند، دیگر تکرار نخواهند شد
و این به خودی خود، یعنی
گذر عمر...
![]() اما اگر هزاران بار هم به خودم گوشزدش کنم
هنوز هم وجود دارند چه بسیار وقتهایی که بیهوده هدرشان میدهم
و
چه فراوان فرصتهایی که از خود دریغشان میکنم...
![]() خندهام میگیرید از دست خودم
به یاد میآورم روزهایی را که افسوس زمانهای ازدست رفتهام آزارم میداد
بدون آنکه چشمانم را بگشایم که
حال نیز به سرعت در گذر است
و از دیگر سو، هیجان است
هیجانِ ندیدههایی که چشمانتظار تو اند
.هیجان نشنیدههایی که با صدای قدمشان در گوشهایت نجوا میکنند
.هیجان نخواندههایی که منتظر جریان واژههای بلند تو اند
و همه آنها
اگر تجربهشان نکنی، از کفت رفتهاند
این به تکاپو وامیداردم... .به ایجاد انگیزه، به تلاش، به امید، به عشق
و همه اینها با هم یعنی زندگی کردن
![]() همان که گاهی یادمان میرود ارزشمندترین اندوختهمان در این دنیا خواهد بود
میخواهد دنیای دیگری در کار باشد، یا نباشد
![]() و این زندگی من است
گاه روی پله دلتنگی ایستادهام و گاه روی پله هیجان
و امروزِ روز
که ایستاده ام و میکوشم توان پریدن به پله دیگر را در خود زنده کنم
خوب میدانم باید دستم را دراز کنم تا او
پروردگارم را میگویم
دستم را بگیرد
![]() خوب میدانم اگر حس نمیکنم دست مهربانش را
خود دستم را پس کشیدهام
پروردگارم
کمکم کن دستان بیرمقم را به سویت بالا بیاورم...
جمعه 5 خرداد 1391برچسب:, :: 20:32 :: نويسنده : شقایق
خطای دید (خطای باصره، خطای بصری، خطای چشم) به احساس دیدن تصاویری گفته میشود که فریبنده یا گمراه کننده هستند. در این حالت اطلاعاتی که بوسیله چشم جمع آوری شده و توسط مغز پردازش میگردد منجر به درک تصویری میشود که با واقعیت آن تصویر تطابق ندارد ... در هر صورت امید است از این سوژه های جالب لذت کافی ببرید...
حتما از ادامه مطلب دیدن کنید...
ادامه مطلب ... پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 9:27 :: نويسنده : شقایق
"زهرا امیرابراهیمی" بازیگر سابق سریال های تلویزیونی در ایران، از چندی قبل و پس از مصاحبه با شبکه بی بی سی فارسی (BBCPersian) و تکذیب حواشی پیرامون روابط خصوصی خود، به استخدام این شبکه در آمده و همکاری خود را به عنوان گزارشگر با بنگاه خبرپراکنی دولت انگلیس آغاز کرده است.
بازیگر نقش «زهره» در سریال معروف "نرگس" ، در مصاحبه با بی بی سی فارسی، علت خروج خود از ایران را واکنش های مردم به شایعات انتشاریافته در مورد خود عنوان کرده است؛ شایعاتی که به دنبال انتشار یک کلیپ غیراخلاقی منتسب به وی، فراگیر شد.
به قـــولِ بابامديکتـاتـور اون بچّه ي دو ساله ست که بيست نـفر مجبورند به خاطــر اون کـارتون نگاه کنندبه قـــولِ داییم،اگه خر اعتماد به نفس بعضی ها رو داشت الان سلطان جنگل بود...به قـــولِ مارتین لوتر کینگ،گرفتن آزادی از مردمی که نمیخواهند برده بمانند,سخت است اما دادن آزادی به مردمی که میخواهند برده بمانند سخت تر است...!به قـــولِ مایکل اسکوفیلدهمیشه اون تغییری باش که میخوای توی دنیا ببینی.به قـــولِ خسرو گلسرخی:بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند؛ تا آیندگان ندانند بیعرضگانِ این برهه از تاریخ ما بوده ایم...!به قـــولِ زنده یادحسین پناهیتازه میفهمم بازی های کودکی حکمت داشتزوووووووو.....تمرین روزهای نفس گیرزندگی بودبه قـــولِ چارلی چاپلینآموختهام که خداوند همه چیز را در یک روز نیافریدپس چه چیز باعث شد که من بیندیشم میتوانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورمبه قـــولِ چارلی چاپلینشاید بتوانی کسی را که خواب است بیدار کنی اما کسی که خود را به خواب زده هرگز...!به قـــولِ حسین پناهيقطعا روزی صدایم را خواهی شنید... روزی که نه صدا اهمیت دارد نه روز..به قـــول ارنستو چه گوارادستم بوی گل میدادمرا به جرم چیدن گل محکوم کردند...اما هیچ کس فکر نکرد که شاید...یک گل کاشته باشم...!به قـــولِ حسین پناهیاین آینده ,کدام بود که بهترین روزهای عمر را حرامِ دیدارش کردم؟به قـــولِ پروفسور حسابی:یکی از دانشجویان پروفسور حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .پروفسور جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کندبه قـــولِ والت ویتمنزندگی به من آموخت؛بودن با كسانی كه دوستشان دارم، از همه چیز با ارزش تر است.به قـــولِ ژان پل سارتراز همه اندوهگین تر شخصی است كه از همه بیشتر می خندد!به قـــولِ مارک تواینآنجا كه آزادي نيست،اگر رای دادن چیزی را تغییر می داد،اجازه نمی دادند که رای بدهید!به قـــولِ برتراند راسلمشکل دنیا این است، که احمق ها کاملاً به خود یقین دارند،در حالیکه دانایان، سرشار از شک و تردیدند !
چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, :: 10:7 :: نويسنده : شقایق
یه نگاه به شناسنامتون بندازید،تاریخ تولدتون تو کدوم یکی از این 8 ردیف قرار گرفته؟
![]() سگ 11 تا 19 دی 12 تا 14 فروردین 25 تا 30 خرداد 19 تا 24 تیر 6 تا 8 مهر 10 تا 25 آذر مـوش 20 دی تا 4 بهمن 25 اسفند تا 3 فروردین 26 فروردین تا 6 اردیبهشت 11 تا 13 خرداد 10 تا 18 تیر 25 مرداد تا 3 شهریور شیــــر 5 تا 11 بهمن 22 تا 24 اسفند 1 تا 10 خرداد 10 تا 25 آبان گربـه 12 تا 16 بهمن 4 تا 11 فروردین 4 تا 9 تیر 5 تا 9 مرداد 24 شهریورتا 5 مهر 26 آبان تا 9 آذر کبوتـر 17 تا 25 بهمن 24 تا 31 اردیبهشت 25 تیرتا 4 مرداد 10 تا 23 شهریور 5 تا 10 دی لاک پشت 26 بهمن تا 2 اسفند 7 تا 10 اردیبهشت 14 تا 24 خرداد 4 تا 9 شهریور 24 مهر تا 5 آبان پلنگ 3 تا 9 اسفند 15 تا 25 فروردین 6 تا 9 آبان میمون 10 تا 21 اسفند 11 تا 23 اردیبهشت 31 خرداد تا 3 تیر 10 تا 24 مرداد 9 تا 23 مهر 26 آذر تا 4 دی 10 تا 14خرداد ![]()
ادامه مطلب ... سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, :: 19:4 :: نويسنده : شقایق
منـم زیبــا
|
|||||||||||||||||
![]() |